صفحه شخصی امیر ایرانی   
 
نام و نام خانوادگی: امیر ایرانی
استان: البرز - شهرستان: کرج
رشته: کارشناسی ارشد معماری
شغل:  ناظر
تاریخ عضویت:  1389/02/15
 روزنوشت ها    
 

  شبی در دل دال بخش عمران

11

یاد دارم که شبی در دل دال
بین فولاد و بتن گشت جدال
هر دو از خستگی و کار زیاد
بر فلک برده دو صد ناله و داد
بتنش گفت به صد خشم و خروش
ای تو زنازکی همچون دم موش
با چنین هیکل نازک که تراست
طاقت و تاب فشاریت کجاست
جمله نیروی فشاری به من است
زان مرا مانده و افسرده تن است
گفت فولاد که ای یار عزیز
این چنین سخت تو با من مستیز
من و تو راحت و آسوده بدیم
هریکی در طرفی توده بدیم
روزی آمد بر ما صاحب کار
با من و با تو چنین کرد قرار
که بیاییم و به هم در سازیم
کار او زود به راه اندازیم
او به ما وعده خوبی‎ها داد
وعده لطف و نکویی‎ها داد
گفت جای تو به بالا سازم
بهرت از چوب متکا سازم
گرچه اول بنهاد او دو سه بند
لیک برداشت پس از روزی چند
زان سپس ما بفتادیم به کار
من فتادم به کشش تو به فشار
بین کنون از چه در این حال شدیم
راست بشنو زمن، اغفال شدیم




اصغر جاویدان -1322

پنجشنبه 25 فروردین 1390 ساعت 11:10  
 نظرات    
 
رسول والی 09:12 شنبه 27 فروردین 1390
6
 رسول والی
خیلی جالب و هنرمندانه بود. طنز سازنده در قالب شعر حماسی. واقعا نو بود. ممنون.
علی یوسف آبادی 16:50 شنبه 27 فروردین 1390
2
 علی یوسف آبادی
ای ولا
جواد دلیری راد 18:05 شنبه 27 فروردین 1390
5
 جواد دلیری راد
ممنون
رضا کاکوان 20:34 شنبه 27 فروردین 1390
2
 رضا  کاکوان
agha keyf kardim
سید محمد سیدنقوی 04:02 چهارشنبه 31 فروردین 1390
7
 سید محمد سیدنقوی
واقعاً دست مریزاد
سلام به این دوست و همکار آینده ، کاری کردی کارستان و شعری ساختی که الحق و والانصاف حرف نداشت
نه از وزن و نه از قافیه . ( غیر از "ای تو زنازکی همچون دم موش" که وزنش اشکال دارد )
ولی آفرین و صد آفرین که در حرفه تیرآهن و بتن و فولاد و آجر طبعی حساس هم یافت میشود .

مهندس جان کوتاهی نکن مبحث زیاده و طبعی داری روان . مارا هم از این خشکی کارمان گاهی چنین برهان .
مرسی . نقوی